کد مطلب:300626 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:221

عدم ارائه الگوها


الگوها سازنده اند و افراد را آگاهانه به سوی خود می كشانند. الگوهایی كه برای مردان یا زنان جامعه ما معرفی شده اند وضعی ابهام آمیز داشته اند. موضع ها و جهت گیری های آنان در برابر جریانات موافق و مخالف، مشخص نبوده است.

محمد و علی دو الگوی راستین اسلامند و نشان دهنده راه، آنچنان كه قابلیت دارند الگوی همه جهانیان باشند. فاطمه و زینب، آن مادر و این دختر می توانند الگوی همه زنان آزاده و حق طلب باشند. ما از این الگوها چه تصوری داریم؟ اگر از ما بخواهند چهره شان را تصویر كنیم. خصایص و ابعاد وجودیشان، جهت گیری هایشان را در زندگی به نگارش درآوریم درباره شان چه خواهیم نوشت.

ما سعی نكردیم الگوهای خود را بشناسیم، برای هر عملشان و هر گامشان ارزشی قائل شویم و از آن درسی بگیریم. در حد محبتی صادقانه و احساسی، آنان را دوست داشتیم و حتی گاهی آنان را پرستیدیم و یا جلوه ملكوتی به آنان دادیم. ولی تكلیف ما در قبال عمل آنان چه باشد معلوم نبود.

ما فكر نكردیم كه اگر محمد و علی، فاطمه و زینب- علیهم السلام- الگوی ملكوتی هستند، برای عمل و رفتار ما در همین جهان الگو


می باشند نه برای دنیای دیگر. ما در همین جهان باید از آنان سرمشق بگیریم، روش آنان را ادامه دهیم، برنامه شان را به كار گیریم و... ما تنها به آنها جنبه تقدس دادیم و رهایشان كردیم. از آن بابت كه: ما كوچكتر از آنیم حتی بتوانیم گامی و سخنی از آنها را مكرر كنیم.

این طرز فكر، و این تقدس دادن ها به جای اینكه ما را به كار و تلاش وادارد از كار بازداشت و از عمل دور نمود و در نتیجه افراد به دنبال الگوهای رفتند كه كارشان در این دنیا قابل تكرار و عمل بود و در سایه آنچه بدآموزیها، انحرافات، كج سلیقگی ها كه پدید آمد و چه لطمه ها كه بر ما وارد شد.